محل تبلیغات شما



تازه داشتیم به بخش های جذاب زندگی نزدیک میشدیم تازه یه ماشین خوب خریده بودیم ،درآمدمون بیشتر شده بود،پسرمون بزرگتر شده بود چقدر سال گذشته با خودم میگفتم سال بعد که پسرم بیشتر متوجه بشه قطعا شهربازی میبرمش قطعا باغ وحش میریم قطعا سرزمین های بازی زیادی میبرمش طفلک پارک سر کوچه هم نمیتونه بره.تا یه سوپری هم که میریم یه ماسک میزنم براش که مدام تو راه میگه میشه دربیارم ماسکمو و من با عصبانیت و ترس این محیط آلوده میگم نههههه گفتم که اگر ماسک نزنی نمیارمت
برگردیم به روزهایی که هر لحظه انتظار سخت و پر استرس داشتن یا نداشتن فرزند را بجان عزیزم خریدم.از این جهت که من بسیار پر استرس و نگرانم همیشه و چون برای داشتن عزیزترین فرد زندگیم نگران بودم همش با خودم میگفتم این ماه میایی یا ماه دیگر عزیز جانم بیا تا غرق محبتتت کنم و حالا جان دلم عشق من زندگی من کنارمه و گاهی هم از روی حرص یه ضربه های به دست و پاش میزنم خیلی بی اعصابم وگرنه عشق من خیلی مهربونه خدایا برای داشتنش هر لحظه ات شکر جونم به فدای خنده هاش جونم به
هر لحظه حواست باشه احساست خوب باشه اصلا چرا همیشه حال کسی رو بخودت نمیگیری که یکی از آرزوهاش برآورده شده الان تصور کن به اون آرزوی بزرگت رسیدی حالا چجوری رفتار میکنی؟قطعا خوشحال میشی خیلییییییییییی خب منم میخوام همون احساس و بگیرم میشه باهم اینجا زندگی نکرد و تو رویاها زندگی کرد چشماتو ببندو برو
من عاشقانه خودم را دوست دارم خود نازنینم را. تمام اشتباهاتم را دوست دارم. تمام بدی هایم را.تمام بدجنس بودن هایم را. من خودم را دوست دارم و برای بهتر شدن خودم تلاش میکنم من عاشق خودم هستم چرا که در حال رشد هستم من خودم را دوست دارم و کمک میکنم که بهترین باشم تکرار میکنم من خودم را عاشقانه دوست دارم هر روز خدای بزرگ کنارم بود و هست هر لحظه شکر میکنم بخاطر داشتن نعمات زندگی ام بخاطر هرچیز که بمن ندادی و بعدها حکمتش را دریافتم بخاطر هر چیز که بمن دادی و شکرش

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سرمایه گذاری